دفاع

ساخت وبلاگ
در قرن هفتم ستاره ای بر تارک شعر و سخن پارسی درخشیدن گرفت که صیت حلاوت سخنش آفاق را در نوردید و کام مشتاقان قند پارسی را شیرین کردبدون شک او خود مرد نکونامی است که غبار اعصار بر چهره ی او ننشستهاول اردی بهشت ماه جلالی سال روز بزرگداشت بزرگ سخندان پارسی زبانمصلح الدین عبدالله سعدی شیرازیفرخنده بادمن دگر شعر نخواهم که نویسم که مگسزحمتم می دهد از بس که سخن شیرین است دفاع...ادامه مطلب
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:21

وقتی میرم خونه و میبینم مامانم حالش خوبه

یا وقتی بهش زنگ میزنم و صداشو سر حال میشنوم

انگار تو دنیا هیچ غم و غصه ای ندارم

حالا دنیا جلو چشام دود بشه بره هوا برام مهم نیست

خدایا این خوش حالی رو از هیچ کس نگیر

دفاع...
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1403 ساعت: 11:21

سلام دوستانمحالتون چطورهنوروزتون مبارکاز صمیم قلبم برای همه تون سالی سراسر نور و روشنایی و خالی از ظلمت و پلیدی آرزو میکنمامیدوارم تو سال جدید دلتون گرم و پر نور باشه و از کینه و حسد و نا امیدی دور باشینگل دفتر اسرار خداوند گشوده ستصحرا ورق تازه ای از پند گشوده ستتفسیر حکیمانه برهان معاد استفصلی که نسیم از پی اسفند گشوده ستپ ن : ضمن احترام به نظراتتون که برای پست خائن گذاشتین و به احترام نگاه قشنگتون اون پست رو حذف میکنم من اون خائن رو به خدا سپردم دفاع...ادامه مطلب
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 12:45

يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَمى خواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش سازند، ولى خداوند جزاين نمى خواهد كه نور خود را به كمال برساند، هرچند كفّار، ناراحت باشند.با این ترور های کور و وحشیانه و کشتن مردم بی گناه راه مقاومت و ظلم ستیزی بسته نخواهد شدبکشید ما را مردم ما بیدار تر می شوندکرمان عزیزم ایران عزیزم تسلیت دفاع...ادامه مطلب
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 12 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 11:05

نمیدونستم دیدن یه خائن انقد میتونه حال آدمو بد کنه از دیروز صبح که چشمم بهش افتاد پلک نزدم جمعه مو فاتحه خوند لعنت بهش لعنت به هرچی آدم خائنه دفاع...
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 11:05

باید آیینه را قسم بدهمصورتت را به من نشان بدهد دیدن روی ماه تو, تنها میتواند به من توان بدهد رو گرفتی ...خسوف شد ...شبها آه ! از سوزِ مانده بر لبها نفَسی زنده کن مرا که فقط میتواند دَمِ تو ،جان بدهداَنتِ روحُ الحیاةِ...لَم یَرضا بعدَکِ جسمُنا عنِ الدنیا دونَنا، لا تُسافِري زهرا ! كاش هجران، كمي امان بدهد جز من و کودکان و سلمان ودو سه یارِ "به حق-مسلمان"م یک نفر نیست در مدينه به ما برسد ...آب دستمان بدهداینهمه زخم... آه... اینهمه زخم رازهای تو بود و دَم نزدی چاره سازِ علی...بگو چه کنم؟ کیست تا مَرهَمی نشان بدهد؟ ..."کمی آبِ روان بریز اسماء... ." . .عذر ميخواهم از همه سادات! روضه ،سنگین شده...کسی بایدآبِ قندی به روضه خوان بدهد دفاع...ادامه مطلب
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 5 دی 1402 ساعت: 1:44

به خودم که نگاه می‌کنم می‌بینم؛ باید چندین سالِ پیش به دنیا می‌آمدم!کنارِ حوضِ آبی خانه‌ی‌مان، زیرِ درخت خرمالو صبحانه میخوردم. من باید خیلی سالِ پیش زندگی می‌کردم تا در و پنجره‌ی خانه‌ی‌مان چوبی می‌بود و موسیقی را با گرامافون به جان و دلِ خانه تزریق می‌کردم. عصرها حیاطش را آب و جارو میکردم و بوی خاک نم خورده در فضای خانه میپیچید، بعد دلمان گرم میشد به عشق، به خانه، به زندگی... خلاصه بگم.... از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان! من آدمِ این زمان نیستم. از تارو پودم جا مانده ام...من آدم چند دهه‌ی پیشم... دفاع...ادامه مطلب
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 26 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1402 ساعت: 16:30

یعنی دیدن یه دوست صمیمی و قدیمی بعد از مدت ها انقد میتونه قلب آدم رو متحول کنه؟

به قول امروزیا قلبم اکلیلی شد

دیشب تا دیر وقت از خوشحالی خوابم نبرد

برای خودش خانم دکتر شده اما من عمرا دکتر صداش کنم

دفاع...
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 39 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 23:24

مثل صدای قهقهه تو فکر آبادیمثل صدای خنده تو جیغ تفنگ بادیمثل شب بله برون و جشن دومادییا مثل رقصیدن توی میدون آزادیشادی میخوامشادی میخوامشادی میخوامشادیتو جاده ها – رو ریل ها – توی قطارا غمتو جنگلا – تو کوه ها – تو بیشه زارا غمتو شعر ها و قصه ها – توی شعارا غمتو خط به خط دستخط سر شمارا غمبس منتشر کردن تو دنیا مستشارا غمهی میرسه هر روز با گرد و غبارا غمغم ... های غم ... نفرین به این تلخ خدادادیبی غم شبیه گریه های وقت نوزادیشادی میخوامشادی میخوامشادی میخوامشادیکاشکی امیرا از خیال جنگ برگردنسرباز های خسته و دلتنگ برگردنتا مادرا از پست شوخ و شنگ برگردنسرهنگ ها بی هنگ و پیشاهنگ برگردنخسته م از این جنگای مثل ارت اجدادیشادی میخوامشادی میخوامشادی میخوامشادیبا من بیاتا صلح ...تا از عشق سر رفتندست همو محکم گرفتن شو ق در رفتنهر نیمه شب از خونه بی خط و خبر رفتنپس کوچه های شهرو بی خون و خطر رفتنتو کافه ها تا صبح خندیدن خطا کردنتو مسجدا تا صبح دل دادن دعا کردنتو میدونا تا صبح رقصیدن – رها کردنتو جا به جای شهر عشقو جا به جا کردنآه ای خدا ....ما رو از این تکرار برگردونما رو به گندمزار و شالیزار برگردوناصلا بیا این صفحه رو بردار برگردونآه ای خدا...چیزی نمیبینم ته این خطاز نو شرو(ع) کن بازیو به غار برگردونبیزار از این عصر نوین آدمیزادیشادی میخوامشادی میخوامشادی میخوامشادیحسن سرداری دفاع...ادامه مطلب
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 42 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 19:17

پسر بچه همسایه مون به مامانش گفته هر روز شربت درست کن من ببرم در خونه توزیع کنم

میخوام امام حسین وقتی از کوچه ما رد شد تشنه نباشه

آقا به حرمت دل های پاک همین بچه ها هم که شده عزاداری های ما رو قبول کن

دفاع...
ما را در سایت دفاع دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zowragh بازدید : 46 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 19:17